Wednesday, April 27, 2011

ناشی‌گری‌ سیاسی

به گمانم اجماع وجود داشته باشد میان دوستان سبز که عجالتا، مطالبه‌ی اصلی و کوتاه‌مدت جنبش سبز رفع حصر از رهبران جنبش و آزادی زندانیان سیاسی است، عرض کردم کوتاه‌مدت، البته مطالبات بلند مدت هم به جای خود اما قاعدتا به لحاظ منطقی و زمانی دست‌یابی‌ به مطالبات کوتاه‌مدت در الویت است. پس قاعدتا هر نوع کنش‌گری سیاسی – رسانه‌ای باید در راستای تحقق این مطالبات جهت یابد. حال مروری کنیم بر کنش‌گری سیاسی – رسانه‌ای رسانه‌های به اصطلاح سبز در چند روز اخیر، به گمانم نتیجه‌گیری دور از واقعی نباشد اگر بگوییم بیش از هفتاد درصد مطالب و اخبار جدید این رسانه‌ها در چند روز اخیر، حول تنش میان رئیس‌جمهوری و رهبری در ایران منتشر شده است، یعنی تا ریزترین شایعات و حرف‌های درگوشی و خاله‌زنکی (عمو مردکی؟:) در باب غائله‌ی اخیر را در این رسانه‌ها پیدا می‌کنید، از انتشار غیراخلاقی پست رمزدار فلان وبلاگ‌نویس اصول‌گرا تا شایعه‌ی دیدار مقامات فلان و بهمان با احمدی‌نژاد؛ درواقع رویکرد این رسانه‌ها عمدتا در جهت بزرگنمایی اختلاف و تنش بوده است، حالا سوال این‌جاست که این بزرگنمایی اختلاف چه ربطی به آن مطالبات پیش‌گفته دارد؟ یعنی بر فرض که دعوای رئیس‌جمهور و رهبری خیلی هم جدی، چه چیزی از این دعوا قرار است عاید ما شود که بیاییم همه‌ی امکانات رسانه‌ای‌مان را در اختیار انتشار بدون دفع‌الوقت اخبار و شایعات ریز و درشت پیرامون آن قرار دهیم؟ نه، جدا کمی فکر کنید ببینید جز احساسات‌گری کودکانه و مثلا انتقام‌گیری بچه‌گانه از یکی از طرفین، چه منطق و استدلالِ معطوف به نفع و هدف سیاسی می‌تواند پشت این سیاست رسانه‌ای باشد؟

این درحالی است که نفع اصلی چنین سیاستی مستقیما متوجه دولتِ به قول دوستان کودتا می‌شود ولاغیر. چطور؟ می‌دانید که رسانه‌های رسمی در ایران بنابر فرمایشات صریح رهبری از دامن زدن به تنش و دودستگی منع شده‌اند، چرا؟ خیلی ساده است چون هرچقدر دعوا پررنگ‌تر و بزرگ‌تر جلوه داده شود، قطب احمدی‌نژاد موفق به امتیازگیری‌های بیشتری می‌شود، هرچقدر هوچی‌بازی‌های رسانه‌ای پیرامون قهر و اختلاف رئیس‌جمهور بیشتر باشد، احمدی‌نژاد بیشتر می‌تواند قطب رهبری را برای کوتاه آمدن از مواضع‌اش یا دست‌کم دادن امتیازهای متقابل تحت فشار بگذارد. اتفاقا اگر مثلا خبر حضور نیافتن او در جلسه‌ی هیات دولت با بی‌تفاوتی مواجه شود، آن‌وقت دیگر بعید است امتناع او از حضور در جلسه‌ی هیات دولت حربه‌ی خیلی کارآمدی تلقی شود چون خیلی ساده کسی محل‌اش نگذاشته است. این‌جاست که در شرایطی که خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) هم "مجبور" به سکوت شده است، رسانه‌های سبز ما در ایثاری همزمان تراژیک- طنزآمیز شده‌اند عمله‌ی رسانه‌ای و بی‌جیره و مواجب جناب احمدی‌نژاد و آن‌چنان شایعات مبنی بر امتیازخواهی‌های حریصانه‌ی او را با آب و تاب نقل می‌کند که هرکس نداند فکر می‌‌کند جناب احمدی‌نژاد زیرزیرکی و پنهانی قول عایدی درخشانی را در ازای این هوچی‌بازی‌های رسانه‌ای داده است. این درحالی است که شخصا اطمینان دارم این سیاست نابخردانه‌ی بازی به نفع رقیب و نقش‌آفرینی گروتسک‌وار به نفع احمدی‌نژاد، بیش از هر چیز نشانی تاسف‌بار از عمق ناشی‌گری سیاسی است.

پی‌نوشت 1: البته که همه‌اش هم ناشی از هیجان و احساسات زودگذر نیست، معنی ندارد که این‌همه آدم یک‌هو و بدون هماهنگی قبلی فقط بر اساس هیجان و احساسات و بدور از عقلانیت سیاسی عمل کنند، دست‌کم معنای جامعه‌شناسانه ندارد. در جای دیگری نشان داده‌ام که شباهت ساختاری سبزها و قطب احمدی نژاد باعث این بازی عجیب و تاسف‌آور به نفع رقیب است اما راستش با این‌که خودم به عنوان یک جامعه‌شناسی خوانده، تاثیر تبینی «نقش» و «جایگاه» و مولفه‌های ساختاری را نسبت به تاثیر خواستِ آگاهانه در کنش افراد بیشتر می‌دانم، با این‌که بنابر خوانده‌های جامعه‌شناسی، تمرکزم بیش از هر چیز بر «پیامدهای "ناخواسته‌ی" کنش انسانی» است اما راستش باز هم از تحقق عملی این فرضیه‌های نظری در واقعیت یکه می‌خورم. آخر چطور نمی‌شود آدم‌ها را متوجه پیامدهای ناخواسته‌ی کنش‌شان کرد، پیامدهایی که در تضاد آشکار با خواست‌ آگاهانه‌شان قرار دارد. واقعا چطور نمی‌شود؟ یعنی واقعا جامعه‌شناسی تا به این اندازه واقعی است، تا به این اندازه‌ای که منِ جامعه‌شناسی خوانده را هم به حیرت وادارد و البته به یاس؟

پی‌نوشت2: حالا دوستان لابد یقه‌مان را می‌گیرند که همین‌طور فقط نقد سلبی نکن، پیشنهاد ایجابی هم بده، خب رسانه‌اند دیگر، اخبار مملکت را که به اعتراف خودت در رسانه‌های رسمی هم سانسور شده پوشش ندهند، کمثل بی‌بی‌سی فارسی اخبار عروسی شاهزاده‌ی بریتانیایی را پوشش بدهند؟ در این‌ یادداشت گودری نظر شخصی‌ام در باب موضع سبزها در این دعوا را شرح داده‌ام، طبعا به نظرم سیاست‌ رسانه‌ای باید پیرامون این موضع و بیش و پیش از آن، هرچه پررنگ‌تر کردن و مانور دادن روی مطالبات کوتاه مدت پیش‌گفته سامان یابد، ممکن است تاثیر زیادی روی تحقق‌شان نداشته باشد اما دست‌کم از کمرنگ‌ شدن و از یاد رفتن‌شان هم جلوگیری خواهد کرد، مضاف بر این‌که لااقل بی‌جیره و مواجب (بخوانید بدون هیچ‌گونه امتیازگیری جدی) در جهت نفع‌رسانی به جناب احمدی‌نژاد و موفقیت‌اش در امتیازگیری از قطب مقابل‌اش هم کار نکرده‌ایم.

پی‌نوشت3: مدت‌ها بود پستی را این‌طور یک‌نفس ننوشته بودم، معمول‌اش این است که اول یک طرح اولیه می‌نویسم، بعد به مرور تکمیل‌اش می‌کنم و گاه آن‌قدر این مرور و تکمیل وسواس‌گونه طول می‌کشد که کل متن سالبه به انتفاء موضوع می‌شود به اصطلاح، حالا بعد از مدت‌ها دو روز است هی متن می‌نویسم بدون طرح‌های مفصل ذهنی، بدون تعلل و وقت‌کشی، همین‌طور یک‌نفس، بس‌که پریشانم؟ بس‌که مضطربم؟ بس‌که ناتوانم از سر سوزنی تاثیر بر واقعیت؟

No comments:

Post a Comment