Saturday, May 2, 2009

خوش‌بین نباشیم*

شما- چرا؟

ما- چون احتمال پیروزی آقای احمدی‌نژاد در دور اول انتخابات بالاست؛

شما – چطور؟

ما- چون کف رای‌اش بالاست.

شما- بالا یعنی چقدر؟

ما- در حدود ده، یازده‌ میلیون رای

شما- با چه حسابی؟

ما- با احتساب گروه‌های زیر:

1) بخش زیادی از افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی

2)...

شما- صبر کنید، بگذارید از همین‌جا یک‌به‌یک بررسی کنیم. سوال اول: این گروه چند نفرند؟


شما- چرا؟

ما- چون احتمال پیروزی آقای احمدی‌نژاد در دور اول انتخابات بالاست؛

شما – چطور؟

ما- چون کف رای‌اش بالاست.

شما- بالا یعنی چقدر؟

ما- در حدود ده، یازده‌ میلیون رای

شما- با چه حسابی؟

ما- با احتساب گروه‌های زیر:

1) بخش زیادی از افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی

2)...

شما- صبر کنید، بگذارید از همین‌جا یک‌به‌یک بررسی کنیم. سوال اول: این گروه چند نفرند؟

ما- تعداد خانوارهای تحت پوشش دائمی کمیته امداد نزدیک به دو میلیون خانوار، و تعداد خانوارهای تحت پوشش بهزیستی هم چیزی در حدود پانصد هزار خانوار است که با احتساب بعد بالای خانوار در این گروه‌ها و درصد بالای مشارکت در میان آن‌ها، به‌نظر می‌رسد تخمین هفت الی هشت میلیون رای واقع‌بینانه باشد.

شما: خب برویم سر سوال دوم: حال این هفت، هشت میلیون نفر به چه دلیل به احمدی‌نژاد رای می‌دهند؟

ما: چون نتایج حاصل از مراجعات حضوری به این مراکز که مکررا نیز تایید شده است، شامل موارد زیر بوده است:

الف) تقریبا همه مراجعین به این مراکز از افزایش چشمگیر پرداخت­های نقدی و کالایی کمیته امداد و بهزیستی در دوره آقای احمدی­نژاد رضایت بالایی داشته و این امر را نتیجه‌ی مستقیمِ توجه دولت به نیازهای روزمره فقرا و محرومین می­دانستند.

ب) تقریبا همه مراجعینی که با آنها صحبت شد، حس می­کردند که اگر فرد دیگری به جز آقای احمدی‌نژاد در انتخابات پیروز شود، بلافاصله پرداخت­های نقدی و کالایی مجددا کاهش یافته و هیچ جایگزینی هم وجود نخواهد داشت.

نکته‌ی قابل توجه آن‌که محبوبیت آقای خاتمی نیز در میان این افراد بالا بود تا آن‌جا‌که شاید اگر قرار بر رای‌گیری به منظور انتخاب محبوب­ترین چهره کشور، و یا مثلا رای­گیری برای انتخاب رهبر ایران بود، راغب بودند که به آقای خاتمی رای بدهند اما تقریبا همه آنها می­گفتند که اگر قرار باشد در انتخابات ریاست جمهوری از میان احمدی­نژاد وخاتمی، یک نفر را انتخاب کنند، آن یک نفر آقای احمدی­نژاد خواهد بود چراکه تصور می‌کردند در صورت پیروزی آقای خاتمی، این پرداخت­ها قطع شده و جایگزینی هم وجود نخواهد داشت. البته این مطالعه پیش از انصراف آقای خاتمی از کاندیداتوری صورت پذیرفت و نکته‌ی قابل توجه‌‌تر آن بود که در میان این مراجعین حتی یک نفر هم نبود که کوچکترین اطلاعی از کاندیداتوری آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد.

ما هم موافقیم، الگوی خوبی است بگذارید آن‌را برای دیگر گروه‌ها هم اعمال کنیم:

2) بخش زیادی از افرادی که وام­های کم­بهره‌ی مربوط به خوداشتغالی و نظایر آن دریافت کرده‌اند.

بنابر آمار وزارت کار، تعداد افرادی که وام­های خوداشتغالی برای راه­اندازی بنگاه­های اقتصادی دارای حداکثر سه نفر نیروی کار دریافت کرده­اند، حدود یک میلیون و نهصد هزار نفر بوده است. درعین‌حال دولت نیز با تبلیغات گسترده، این ذهنیت را در آنان پدید آورده است که پرداخت این وام­ها صرفا به خاطر مردم­دوستی دولت و توجه زیاد او به رفع مشکلات اقتصادی مردم بوده است. بدیهی است برای تحلیل تعداد آرای این گروه نیز باید بخشی از اعضای خانواده‌ی آنان را در نظر گرفت.

3) بخش زیادی از افرادی که دولت به آن­ها مهلت بیشتری برای بازپرداخت وام­هایشان داده و یا مقداری از اقساط وام­هایشان را بخشیده است که توجه به بودجه‌ی صرف شده در این زمینه، گستردگی گروه‌ ذینفع در این حوزه را آشکار می‌کند چنان‌که برای مثال در سال 1386 مبلغ 1800 میلیارد تومان صرف استمهال۱ و بخشودگی وام‌های کشاورزان شده است.

4) بخش زیادی از روستاییان و عشایر

گروه گسترده‌ای که 21.5 میلیون نفر جمعیت دارد وحدود 14 میلیون نفر از این گروه واجد شرایط رای‌دادن هستند. دسترسی این گروه به رسانه‌ای غیر از تلویزیون در حد صفر است. دارای سواد کمی هستند و لذا چندان قادر نیستند کارهایی را که دولت به زیان آن‌ها انجام داده است، تحلیل کنند. بدین‌معناکه برای مثال بسیاری از کشاورزان از فروش نرفتن محصولات خود گله‌مندند اما قادر نیستند این فروش نرفتن را با سیاست‌گذاری‌های دولت در زمینه‌ی واردات ارتباط دهند و رسانه‌ی در دسترس‌شان یعنی تلویزیون نیز نه‌تنها به آگاهی آن‌ها در این زمینه کمک نمی‌کند بلکه هر عامل دیگری غیر از سیاست‌های دولت را مسئول وضعیت موجود معرفی می‌کند. درعین‌حال این گروه بیش از آن‌چه تصور می‌شود اقداماتی مانند فرستادن نماینده دولت آقای احمدی‌نژاد به هر روستا را مهم و ناشی از توجه دولت به خود ارزیابی می‌کنند حتی اگر این اقدام کاملا صوری و در تغییر وضعیت‌شان بی‌اثر باشد.

5) بخش زیادی از مردمی که به آقای احمدی­نژاد و یا وزرای ایشان نامه نوشته­اند و دراثر آن کمک­هایی را از دولت دریافت کرده‌اند گرچه اغلب اوقات این کمک­ها کمتر از مقداری بوده که بتواند مشکل آنان را حل کند، اما با این وجود صرف مشاهده دریافت پاسخ ازطرف رئیس دولت و یا وزرا، برای آنان جذاب و به یاد ماندنی بوده است.

خوشبختانه بخشی از پنج گروه بالا با یکدیگر مشترکند.

6) بخش قابل‌توجهی از کارکنان و نیز بازنشستگان دولت که در ماه­های اخیر و بنابر قانون نظام هماهنگ پرداخت، از رشد زیاد و نزدیک به پنجاه درصدی دستمزدهای خود بهره­مند شده­اند. لازم به تاکید است که بخش زیادی از کارکنان و نیز بازنشستگان دولت، هنوز از این افزایش قابل توجه دستمزدها بهره­مند نشده­اند، اما این تلقی در میان غالب آنان وجود دارد که آقای احمدی­نژاد قاطعانه پیگیر آنست که پس از تامین بودجه لازم، افزایش قابل توجه دستمزدها را برای سایر افراد باقیمانده در میان کارکنان و بازنشستگان دولت نیز اعمال نماید.

7) بخشی از افرادی که آقای احمدی­نژاد را انسانی مردمی، سختکوش، و متواضع می­دانند که به نظر می‌رسد این تلقی ناشی از حضور پرشمار و مکرر آقای احمدی‌نژاد و نیز منسوبین ایشان در میان عامه مردم بوده است.

8) توزیع گسترده انواع اوراق مختلف اعم از سهام عدالت، برگه­های مربوط به توزیع نقدی یارانه­ها، برگه­های مربوط به دریافت وام­های کم­بهره و امثالهم که این احساس را درمیان بخش زیادی از مردم به‌وجود آورده است که در صورت تغییر دولت، این اوراق که دریافت­کنندگان‌شان در بسیاری از موارد پیگیری­های اداری زیادی را برای به دست اوردن‌شان صرف نموده­اند و مدتهای زیادی هم انتظار کشیده­اند، به برگه­های باطله تبدیل خواهند شد. البته می‌توان پیش‌بینی کرد که در صورت استمرار ریاست جمهوری آقای احمدی­نژاد هم امکان انجام پرداخت­های نقدی وعده­داده­شده مربوط به این اوراق بسیار ناچیز است، اما واقعیت اینست که دولت توانسته بخش زیادی از مالکین این اوراق (علی­الخصوص ساکنین شهرهای کوچک و روستاها) را قانع کند که دولت به زودی پرداخت­های نقدی مربوط به این اوراق را شروع خواهد نمود و تنها دلیل تاخیر در این پرداخت­ها، "کارشکنی­های گسترده عده­ای از مخالفین قسم­خورده دولت" است.

9) بخش عمده بسیجیان

اما در کنار این آرای ده، یازده میلیونی، سه عامل مهم دیگر نیز یاری‌گر موثر آقای احمدی­نژاد در انتخابات خواهند بود که احتمالا جبران کمبود سه، چهار میلیون رای دیگر برای پیروزی قاطع در دور اول انتخابات (با کسب حدود 14 میلیون رای) را خواهند کرد. این عوامل عبارتند از: اول، دسترسی ایشان به امکانات گسترده رسانه­ای، دوم بهره­مندی از سازماندهی تشکیلاتی قوی حامیان‌شان در سطح کشور و از همه مهمتر، بهره­مندی ایشان از حمایت اکثریت قاطع نزدیک به هشتصد هزار نفری که در روز انتخابات و روز بعد از آن بر روند رای­گیری و نیز شمارش آرا نظارت دارند.

شما- خب حالا نتیجه‌ی این‌همه حساب و کتاب جز بدبینی و نومیدی حاصل از آن چه خواهد بود؟ بر فرض که بپذیریم تمام این تخمین‌ها و استدلال‌ها منطبق بر واقع باشد، خوش‌بینی و امیدواری روزافزون به تغییر این وضعیت که ضرر و زیان ندارد. مگر غیر از این است که خوش‌بینی خود یکی از عوامل موفقیت در انجام هر کاری است و ایمان به پیروزی انرژی افراد را چند برابر می‌کند درحالی‌که بدبینی و احتمال شکست جز بی‌انگیزگی و کندی و رخوت و نومیدی حاصل دیگری ندارد؟ پس هنوز سوال اولیه باقی است: چرا نباید خوش‌بین بود؟

ما- خوش‌بینی بیش از حد و دور از واقعیت لااقل دو ضرر مشخص دارد:

اول: محدود شدن فعالیت‌های تبلیغاتی بر روی قشرها و گروه‌های خاصی که غالبا هم‌پوشانی بالایی با یکدیگر دارند.

بدین‌معناکه مثلا درحال‌حاضر فعالیت‌های تبلیغاتی اصلاح‌طلبان عمدتا بر روی افرادی با ویژگی‌های زیر متمرکز است:

1. افرادی که تحصیلات بیش از متوسط جامعه دارند 2. زمانی بیش از میانگین جامعه را به مطالعه اختصاص می‌دهند 3. به رسانه‌های دیگری غیر از تلویزیون دسترسی دارند (مانند روزنامه، سایت‌های خبری اینترنتی و ...) 4. دغدغه‌های معیشتی برای‌شان از اهمیت متوسطی برخوردار است و خلاصه آن‌که این افراد تنها اقلیتی از جامعه هستند. درواقع می‌توان گفت بخش عمده‌ای از فعالیت‌های تبلیغاتی بر روی اقشار و گروه‌های محدودی تمرکز یافته است که به صورت خودبه‌خودی به اصلاح‌طلبی گرایش دارند. درعین‌حال غالب جلسات و همایش‌های تبلیغاتی نیز با شرکت اعضای همین گروه‌ها برگزار شده و این ارتباط مداوم با این گروه‌های خاص، به صورت طبیعی بازخوردهای مثبتی از سوی آن‌ها را نیز در پی خواهد داشت و تمرکز مذکور را روزبه‌روز شدیدتر خواهد کرد. این تمرکز فزاینده نیز خوش‌بینی روزافزونی را در پی خواهد داشت که به‌تدریج فاصله‌ی بیشتری از واقعیت می‌گیرد و در نهایت به زیان بزرگتری ختم خواهد شد با عنوان شوک ناشی از شکست احتمالی.

درواقع هرچه شوک ناشی از شکست شدیدتر باشد، مدت زمان بیشتری برای هضم آن نیاز است. هضم این شوک نیز باعث می­شود که تا حوالی انتخابات بعدی، اصلاح­طلبان نه‌تنها هیچ کار مشخص و مفیدی در عرصه سازماندهی تشکیلاتی، بدنه اجتماعی و نظایر آن انجام ندهند بلکه همین میزان سرمایه‌ی اجتماعی و تشکیلاتی ایجاد شده نیز بالکل ازبین برود. درواقع افرادی که با تلاشی شبانه‌روزی و میزان بالایی از خوش‌بینی منتظر پیروزی قریب‌الوقوع بودند، آن‌چنان از نتیجه‌ی دور از انتظار خود سرخورده می‌شوند که تا مدت مدیدی (معمولا تا زمان انتخابات بعدی) از هرگونه فعالیت تشکیلاتی سازماندهی شده در عرصه‌ی سیاست اجتناب خواهند کرد. همین مساله باعث شده است گروه­ها و تشکل­های اصلاح­طلب، روز‌به‌روز بیشتر به گروه­ها و احزابی صرفا دارای ماهیت انتخاباتی شبیه ­شوند که کارکرد آنها فقط اینست که از چندماه قبل از برگزاری هر انتخابات دور هم جمع شوند و جلسات متعددی را تنها با هدف مشخص کردن کاندیدا یا کاندیداهای مورد توافق برگزار نمایند. درواقع این شوک و پیامدهای پس از آن در عرصه‌ی کار تشکیلاتی دور باطل شکست را روز به روز محکم‌تر می‌کند.

در آخر تاکید می‌کنیم که توصیه‌ی ما به خوش‌بین نبودن، به‌هیچ‌وجه به معنای بدبینی و نومیدی بی‌حاصل و در نتیجه انفعال نیست. هدف اصلی ما از این توصیه تنها نشان دادن روشن و مستدل یک مطلب بوده است، این‌که بدون سرمایه‌گذاری بر روی بخشی از آرای آقای احمدی‌نژاد، شکست رقبا‌ی‌شان در همان دور اول انتخابات، تقریبا قطعی است. خب حالا سوال شما احتمالا این است که چگونه؟ چگونه می‌توان بر روی آرای ایشان یا در واقع بر روی آرای آن اقشار و گروه‌های نه‌گانه سرمایه‌گذاری کرد؟ مطلبی که در «مکث» بعدی می‌آید دقیقا پاسخ همین پرسش است: علی‌رغم همه آن‌چه گفته شد، حال چه باید کرد؟

واقع‌بین باشید و پیروز

*«درنگ»

(دوست‌داران رهایی، نوآوری، گفت‌وگو)

derang88@gmail.com

(۱) به تعویق انداختن

پی‌نوشت: این متن را من ننوشته‌ام، فقط جملاتش را کمی پس‌ و پیش و پاراگراف‌هایش را بالا و پایین کرده‌ام. این متن حاصل کار جمعی گروهی است که فکر می‌کند بد نیست در این بحبوحه‌ی انتخابات، هر ازچندگاه و برای چند لحظه هم که شده، شما را دعوت به مکث کند.

راستی، دوست داشتید متن را برای کسانی بفرستید که فکر می‌کنید زیادی خوش‌بین‌اند و همین خوش‌بینی کار دست‌شان می‌دهد بدجور؛ این‌هم فایل تروتمیز ‌pdf‌اش.

No comments:

Post a Comment